پاسخی بر جوابیه ی طلبه ای از نسل 3
به نام خدا
نظر به اینکه وبلاگ را یک محیط دو طرفه تعریف کرده اند ، پس از نقدی که در وبلاگ طلاب ، به وبلاگ طلبه ای از نسل 3 نوشته شد ایشان جوابیه ای برای ما ارسال کردند که بدون هیچ گونه تغییری در اینجا آورده می شود و نکاتی نیز برای رفع سوتفاهمات ایشان در انتهای هر نکته بیان می شود .
هو البصیر
«احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی» بهترین دوستانم آن است که عیب های من را به من هدیه کند امام صادق ـ علیه السلام -
بهترین دوست من جناب آقای احسان بخش
با سلام و ادب
از بذل توجه و نقد وبلاگ طلبه ای از نسل سوم بسیار سپاسگزارم.
نکاتی چند را پیرامون نوشته شما یادآور می شوم که امید است نسبت به اصلاح متن خود اقدام فرمایید.
1. نوشته اید: « با توجه به اینکه احتمالا وی نوشته های خود را بدون پیش نویس و به صورت فی البداهه در وبلاگ می آورد گاهی ایرادات نگارشی بر آن وارد است .»
- دوست بزرگوار، از آنجا که این جانب سابقه ویراستاری نیز دارم به جرئت می توانم بگویم در عمر دو سال و اندی وبلاگ هیچ غلط نگارشی نمی توان در نوشته های وبلاگ یافت و البته اگر تنها چند غلط املایی درکل وبلاگ یافتید به احترام آقای حامد احسان بخش وبلاگ را برای همیشه تعطیل خواهم کرد.
احتمال می دهم منظور شما از ایراد نگارشی واژه هویجوری باشد که در متن آخر به کار رفته است. این کلمه اشاره به یک جک دارد که روزی فردی خرگوشی را می بیند و ...
از فی البداهه بودن گفته اید. دوست عزیز همیشه آنقدر برای مخاطبانم احترام قائل بوده ام که هیچ متنی را فی البداهه منتشر نکنم. آیا نوشته های وبلاگ آنقدر ضعیف است که شما به چنین برداشتی رسیده اید؟ یا دلیل شما ایرادات نگارشی است که وجود خارجی ندارد؟ منتظر شنیدن دلیل شما هستم.
نقد و بررسی : دوست عزیز منظور من از اینکه در نقد اعلام کردم چون احتمالا شما نوشته های خود را به صورت فی البداهه در وبلاگ می آورید گاهی ایرادات نگارشی دارید ، به هیچ عنوان غلط املایی نبود چون اگر قرار بود غلط املایی در نوشته شما باشد بی سوادی شما را نمایان می ساخت نه فی البداهه نویسی و حتی اگر این چنین باشد که هر کسی فی البداهه می نویسد غلط املایی دارد بیشترین غلط املایی را باید در نوشته های خبرنگاران یافت که در لحظه باید خبر بنویسند و تحویل خبرگزاری و مطبوعات دهند . منظور من ترتیب نادرست فعل ها در جملاتی که به کار می برید و اشتباهات دیگر بود . شما همین چند خط اخیری که برای من نوشته اید را یک بار اگر بخوانید قطعا متوجه منظور من خواهید شد .((دوست بزرگوار، از آنجا که این جانب سابقه ویراستاری نیز دارم به جرئت می توانم بگویم در عمر دو سال و اندی وبلاگ هیچ غلط نگارشی نمی توان در نوشته های وبلاگ یافت و البته اگر تنها چند غلط املایی درکل وبلاگ یافتید به احترام آقای حامد احسان بخش وبلاگ را برای همیشه تعطیل خواهم کرد.))
2. نوشته اید: «سوژه هایی که نویسنده در وبلاگ خود استفاده می کند نیز جالب و نسبتاً به روز است که البته بیشتر جنبه موعظه دارد تا نسل سومی بودن»
- از هنر برای هنر و وبلاگ برای وبلاگ و نسل سومی برای نسل سومی گریزان بوده و هستم. هر انسانی باید در تمامی کارهای خود هدف داشته باشد که بهترین هدف بیان ناگفته های جذاب دینی است که «من احسن قولا ممن دعا الی الله»، آیا شما انتقال هرگونه آموزه دینی را موعظه می نامید؟ اگر این گونه است شما در دفتر توسعه وبلاگ دینی به دنبال توسعه چه هستید؟ توسعه وبلاگ های دینی یا توسعه وبلاگ؟
بی شک اگر یادداشت های وبلاگ طلبه سه عموما موعظه گونه بودند هیچ گاه با استقبال مواجه نمی شدند که البته به زعم زعمای دفتر توسعه وبلاگ دینی، یادداشت های طلبه سه از استقبال خوبی برخودار بوده است.
3.نوشته اید: « در بسیاری از نوشته های وبلاگ نیز سعی شده تا از یک عکس برای جذاب شدن مطلب استفاده شود که کاری بس پسندیده و رواست ، اما عکس هایی که برای نوشته های این وبلاگ انتخاب می شود بعضاً نا مربوط با سوژه انتخاب شده است که باعث پدید آمدن سوتفاهمات زیادی در قسمت نظرات وبلاگ می گردد .»
- یکی از نقاط قوت وبلاگ به باور مخاطبان گزینش عکس های آن است. به نحوی که تاکنون چندین وبلاگ عکس های یادداشت های وبلاگ طلبه ای از نسل سوم را برای لوگوی خود برگزیده اند. تنها عکسی که پس از گذشت دو سال و نیم برای چند نفر از کاربران مبهم بود عکس آقای احمدی نژاد بود که از دست دادن به یک زن خارجی امتناع کرده که نمونه ای بود از قاطعیت در اصول. پس از انکه یکی از کاربران از فهم عکس درماند از برخی مخاطبان درباره عکس سوال کردم که همگی از واضح بودن پیام عکس سخن می گفتند. آیا پس از دو سال و نیم و انتشار دهها عکس در وبلاگ که با استقبال گسترده ای هم مواجه شده اند اگر دو سه نفر از فهم تنها یک عکس باز بمانند این نشانه ای است از نامربوط بودن انتخاب عکس های وبلاگ و سوء تفاهمات زیاد؟
عکس مربوط به مطلب انعطاف در مسایل شخصیمون و قاطعیت در حلال و حرام خدا
4. نوشته اید:« از لحاظ به روز رسانی ، وبلاگ معمولا هر 10 الی 14 روز یکبار به روز می شود و ... »
- اینجانب کوشیده ام پیش و بیش از آن که یک وبلاگ نویس طلبه باشم یک طلبه وبلاگ نویس باشم و اگر طلبه ای اهتمام به درس داشته باشد قطعا فرصت چندانی برای وی باقی نخواهد ماند.
شاید درست نباشد که این چنین جسورانه به این نکته شما پاسخ دهم اما دوست ندارم حرفی ناگفته در دل داشته باشم . شاید بتوان گفت سطحی ترین و مضحک ترین جوابی که می شد در قبال نقد من بیان کرد همین چند خط شما باشد . باز هم اذعان می کنم شما یا خود نخواسته اید که نقد من را کامل مطالعه فرمائید و یا در جوابیه خود تصمیم نداشته اید که به آن اذعان فرمائید . ادامه جمله من این چنین بود : حتی در بعضی از نوشته های وبلاگ دیده می شود که 4 موضوع مختلف در یک پست آورده شده است که به راحتی می توان به جای اینکه 4 موضوع را در یک پست و به فاصله زمانی دو هفته تا نوشته بعدی نوشت هر یک از موضوعات را در یک پست و با فاصلی زمانی 4 روز نوشت .
من حتی پیشنهاد داده ام که در یک مطلب خود چند نکته را اشاره می کنید که می توان آن را در چند پست با فاصله زمانی کمتر بیان کرد . آیا به راستی این همه وبلاگ نویس طلبه که به صورت فعال و پویا و مطالبی کار شده وبلاگ می نویسند اهتمامی به درس ندارند . ناخودآگاه به یاد این خاطره از حضرت امام افتادم که وقتی دوستان ایشان برای زیارت به حرم می رفتند ایشان در خانه برای دوستان چای درست می کردند و می فرمودند که ثواب این کار کمتر از ثواب زیارت نیست .
5. نوشته اید: «تعداد بازدید وبلاگ طلبه ای از نسل 3 طبق آمار سایت پرشین استت از تاریخ 9/12/84 تا به امروز 14000 بازدید می باشد که به طور میانگین در هر روز 52 بازدید داشته است ... »
- این آمار را اگر ضمیمه کنید به اینکه تبلیغات اینجانب برای وبلاگم در حد صفر بوده است از این آمار به نتایج دیگری می رسید. در عمر دو سال و نیمه وبلاگ حتی برای یک بار هم به کسی پیشنهاد تبادل لینک نکرده ام.
6. نوشته اید:«از جمله جذابیت های وبلاگ می توان به پیوندهای روزانه اشاره کرد که می توان در آن لینک های جالب در موضوعات مختلفی را یافت هر چند بهتر است نام این باکس به پیوندهای ماهانه تغییر نماید .»
- دوست بزرگوار واژه روزنامه به چه معناست؟ آیا روزنامه فقط به نشریه ای گفته می شود که هر روز منتشر شود؟ با مراجعه به واژه روزنامه در فرهنگ لغت شاید معنای پیوندهای روزانه هم واضح تر شود. گرچه ترجیح می دهم به دلیل همین اشتباه برخی کاربران، نام دیگری را برای این بخش برگزینم.
در پایان از برخی نقدهای صحیح و اصولی شما و توجه به این وبلاگ ضعیف و بی ارزش سپاسگزاری کرده برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی می کنم.
نوشته شده توسط : محمد حامد احسان بخش
قریب به دو سال و نیم از اولین نوشته اش در پرشین بلاگ می گذرد . هر چند روایات معتبری وجود دارد که سابق از این در سرویس بلاگفا وبلاگ داشته است .
وقتی وارد وبلاگ می شوی ، اولین چیزی که تو را جذب می کند و شاید کمی به تو آرامش خاطر بدهد ، قالب هر چند سیه فام ، اما زیبا و دلنشین آن است . قالبی منحصر به فرد با طرحی زیبا و بنری که در آن می توان حالات اسلیمی ، نسل سومی بودن و کمی تا قسمتی طراوات را یافت . هر چند هنوز شکل سمت چپ بنر ( لوگوی بالای سایت) برایم نامفهوم و گنگ است که اصلا چه چیزی است و معنای آن چیست ؟
در بالای وبلاگ طلبه ای از نسل 3 چند سخن زیبای متحرک (maequee) از جمله سخن حضرت امام با این مضمون (( من نمیگویم همه روحانیان را قبول کنید، میگویم همه آنها را رد نکنید )) آورده شده است ، البته از نظر فنی آوردن جملات متحرک (maequee) در وبلاگ ها چندان صحیح نیست و توصیه نمی شود .
سبک نوشته های مجید (نویسنده وبلاگ ) به دور از هر گونه الفاظ دشوار و به صورت عامیانه و با گفتاری ساده می باشد هر چند با توجه به اینکه احتمالا وی نوشته های خود را بدون پیش نویس و به صورت فی البداهه در وبلاگ می آورد گاهی ایرادات نگارشی بر آن وارد است .
سوژه هایی که نویسنده در وبلاگ خود استفاده می کند نیز جالب و نسبتاً به روز است که البته بیشتر جنبه موعظه دارد تا نسل سومی بودن . به عبارتی شاید اگر شخصی برای اولین بار وبلاگ طلبه نسل 3 را بخواند (و یا حتی اگر خواننده قدیمی این وبلاگ باشد) بیشتر جنبه طلبه بودن نویسنده در ذهن وی مجسم می شود تا نسل سومی بودن .
در بسیاری از نوشته های وبلاگ نیز سعی شده تا از یک عکس برای جذاب شدن مطلب استفاده شود که کاری بس پسندیده و رواست ، اما عکس هایی که برای نوشته های این وبلاگ انتخاب می شود بعضاً نا مربوط با سوژه انتخاب شده است که باعث پدید آمدن سوتفاهمات زیادی در قسمت نظرات وبلاگ می گردد .
از لحاظ به روز رسانی ، وبلاگ معمولا هر 10 الی 14 روز یکبار به روز می شود که برای یک وبلاگ نسبتاً پربازدید و جذاب آمار چندان خوبی به حساب نمی آید . حتی در بعضی از نوشته های وبلاگ دیده می شود که 4 موضوع مختلف در یک پست آورده شده است که به راحتی می توان به جای اینکه 4 موضوع را در یک پست و به فاصله زمانی دو هفته تا نوشته بعدی نوشت هر یک از موضوعات را در یک پست و با فاصلی زمانی 4 روز نوشت .
نظرات وبلاگ طلبه ای از نسل 3 را بیشتر وبلاگهای مذهبی و هم کیش با این وبلاگ تشکیل می دهند که نشانگر آن است که نویسنده وبلاگ نتوانسته است به خوبی مخاطبان با سلایق دیگر را جذب وبلاگ خود نماید .
از کار های جذاب وبلاگ نیز آوردن بعضی کامنت ها در نوشته بعدی و توضیحاتی در مورد آن توسط نویسنده می باشد که باعث ترغیب و تشویق خوانندگان و احترام به خواننده می شود .
تعداد بازدید وبلاگ طلبه ای از نسل 3 طبق آمار سایت پرشین استت از تاریخ 9/12/84 تا به امروز 14000 بازدید می باشد که به طور میانگین در هر روز 52 بازدید داشته است . این آمار وبلاگ طلبه ای از نسل 3 را در بین همه وبلاگها در رده متوسط و در بین وبلاگ طلاب در بین وبلاگ های خوب قرار می دهد .
از جمله جذابیت های وبلاگ می توان به پیوندهای روزانه اشاره کرد که می توان در آن لینک های جالب در موضوعات مختلفی را یافت . هر چند بهتر است نام این باکس به پیوندهای ماهانه تغییر نماید .
یکی از ایرادات فنی نیز که به این وبلاگ وارد است درج متن و خوش آمد گویی و غیره در قسمت استیتوس (Status) یا همان نوار توضیحات وبلاگ می باشد .
نکته جالب توجه این است که اگر کلمه طلبه را در گوگل جستجو نمائید وبلاگ طلبه ای از نسل 3 به عنوان دومین گزینه یافت شده ، نمایش داده می شود و همچنین به خاطر جذاب بودن نام این وبلاگ نیز یک وبلاگ دیگر با اسمی مشابه این وبلاگ ثبت شده است .
نکته ی خاص دیگه ای به ذهنم نمی رسه . برای نویسنده این وبلاگ آرزوی موفقیت و پیشرفت روزافزون را دارم .
نوشته شده توسط : محمد حامد احسان بخش
او را نمی توان از پیش کسوتان وبلاگ نویس طلاب به حساب آورد اما از جمله کسانی است که به واقع می توان گفت از دیرباز تا کنون یکی از وبلاگ های فعال و پرمخاطب را مدیریت می کند .
محمد علی ابطحی نویسنده وبلاگ وب نوشت که چند سالی است وبلاگ نویسی را آغاز کرده، از معدود وبلاگ نویسانی است که چه در زمان مسئولیت و چه بعد از آن وبلاگی این چنین پویا را مدیریت می کند . شاید بتوان به مزاح گفت ابطحی اگر نمازش قضا شود نوشته هایش همیشه به روز است . شاید هم به شب !!
ابطحی که به تازگی وبلاگش، در مسابقات جهانی بی سر و ته و عجیب غریب از لحاظ داوری ،وبلاگ های برگزیده ، نحوه برگزاری و ... دویچه وله رتبه نخست را کسب کرده ، هر چند در اکثر یادداشت هایش می توان نشانی از اصلاح طلبی را دید اما بارها نقد هایی به حزب متبوع خود داشته و همچنین از حزب مقابل نیز تعاریفی را بیان کرده که تقریبا وبلاگش را از وبلاگ های یک سو نگر و متعصب در امر سیاست متمایز کرده است .
از اشکالاتی که شاید در وبلاگ وب نوشت هیچ گاه به چشم نیاید بنر یا تاپ سایت ابطحی است . آنجا که نوشته سایت شخصی محمد علی ابطحی . در واقع از مشخصات وب نوشت مشهود است که این صفحه یک سایت نیست بلکه وبلاگی پویاست . بنابراین اگر آن را به وبلاگ شخصی محمد علی ابطحی تغییر دهد علاوه بر اینکه خود را یک وبلاگ نویس دانسته از لحاظ فنی نیز اقدامی صحیح را انجام داده است . هر چند خود ابطحی در جشن تولد پرشین بلاگ به این موضوع پاسخ داد و گفت ((آن موقع که من این وبلاگ را ثبت کردم به دلیل جو موجود ، نمی خواستم خود را وبلاگ نویس بدانم و حرفی از وبلاگ به میان بیاورم و همه جا وب نوشت را سایت می خواندم ))، اما دیگر آن جو وجود ندارد .
از نکات جالب و خوب وبلاگ وب نوشت نمایش اکثر کامنت ها (چه موافق و چه مخالف) در وبلاگ می باشد . اما دو نکته از ایرادات صفحه نظرات دیگران ، می باشد .
1- مشخص نیست نظرات در مورد کدام یک از پست ها ، نوشته شده اند یا اگر مثلا بخواهیم نوشته ی یکسال قبل را بخوانیم نمی توانیم از نظراتی که برای آن درج شده آگاه شویم .
2- در پاسخ هایی که از سوی ابطحی به نظرات داده می شود به واضح می توان یک نوع طفره رفتن را یافت . ابطحی به هر دلیل نامعلومی سعی در عدم پاسخگویی به سوالات دیگران دارد و با به کار بردن کلمات ممنون ، من موافقم ، در جریان نیستم و ... جوابی کوتاه و نه چندان جالب می دهد .
از دیگر نکاتی که وبلاگ ابطحی را جذاب کرده عکس هایی است که وی در وبلاگ خود قرار می دهد . بعضی از این عکس ها را حتی بهترین خبرنگاران نیز نمی توانند شکار کنند ولی چون ابطحی در بسیاری از جلسات و برنامه های دولتی و سیاسی حضور دارد به راحتی و همراه با تلفن همراه خود به شکار لحظه ها می پردازد . حال این نکته که آیا وی در این جلسات کار دیگری به غیر از عکس گرفتن ندارد به این بحث مربوط نمی شود .
نکته ای که در عکسهای وبلاگ وب نوشت وجود دارد عدم درج نام وبلاگ یا آدرس وبلاگ بر روی عکس هاست به طوری که اگر در سایت یا وبلاگ دیگری قرار بگیرد نمی توان از صحت و سقم درستی عکس ها و یا حتی عکاس و دیگر مسائل آن با خبر شد .
اما در مورد حرفه ای بودن و اینکه عکس های این وبلاگ در بسیاری از سایت ها و مجلات و حتی به عنوان عکس برگزیده انتخاب می شود هیچ شک و شبهه ای نیست .
ابطحی هر چند در نوشته های خود سبکی ساده و بیانی روان دارد اما بسیاری از نوشته هایش به مانند یک خبرگزاری عمل می کند و ایده و تفکر وی نیست ، بلکه وی ناقل آن مطالب است .
از دیگر نکاتی که می توان آن را در وبلاگ وب نوشت نقد کرد ، مسئله ادعای محمد علی ابطحی است . محمد علی ابطحی در واقع خود را یکی از وبلاگ نویسان آشنا با مشکلات جوانان می داند و بارها از شعار دانستن حق مردم است استفاده کرده است . اما نه تنها چندان نکته ی قابل ملاحظه ای برای حل مشکلات جوانان در وبلاگ وی یافت نمی شود بلکه در مورد جلسات و برنامه هایش در بسیاری از موارد عبارت (( نمی توان آن را در این جا بیان کرد )) به کار برده است که نشان از آن است که دانستن چندان هم حق مردم نیست .
نوشته شده توسط : محمد حامد احسان بخش
نقد و بررسی وبلاگ درد دل های یک روحانی
قبل از اینکه اولین نقد وبلاگ (درد دل های یک روحانی) رو شروع کنم اجازه بدید یه معرفی کوتاه از خودم داشته باشم . بنده محمد حامد احسان بخش هستم . بیست سال سن دارم . نزدیک به سه سالی می شه که در حوزه وبلاگ و وبلاگ نویسی به صورت تخصصی فعالیت میکنم . هیچ گاه طلبه نبودم و از این حیث به همه طلبه ها هم حق میدم که چندان نقد و بررسی های من رو معتبر ندونند . خیلی دوست دارم کسانی که دستی در نوشتن دارن (خواهران و برادران) برای پیشرفت این وبلاگ همکاری کنند . وابسته به هیچ گروه وبلاگی و سیاسی و غیره نیستم !!!! ( یعنی خواستم باشم ولی من رو راه ندادن ) یه ضرب المثل هم از خودم می سازم همین الان . هیچ وقت تو حجره نبوده و می گه وبلاگ بنویس (نسخه جدید کنار گود نشسته و می گه لنگش کن) . هیچ وقت تو حجره نبودم ،بنابراین انتقادات شما به انتقادات من رو می شه وارد دونست البته تا وقتی که من جوابی بهش نداده باشم .
اولین نقد و بررسی رو میخوام با وبلاگ درد دل های یک روحانی ( دست نوشته های یک روحانی ) شروع کنم . علی آقا ، نویسنده این وبلاگ از پیشکسوتان عرصه وبلاگ نویسی هست . نزدیک به سه ساله که وبلاگ می نویسه .
از لحاظ محتوایی بدون اغراق وبلاگش از برترین وبلاگهای طلبه ها حساب می شه . از بارز ترین ویژگی های نوشتاری وبلاگ درد دل های یک روحانی خودمونی نوشتن یا همون شیوه نوشتار عامیانه است .
با وجود اینکه بیشتر خواننده های وبلاگش رو کسانی تشکیل میدن که چندان دل خوشی از آخوند و طلبه ندارن اما نویسنده این وبلاگ بدون هیچ گونه بزرگ نمایی ، از درد دل ها و مشکلاتی که ممکنه در زندگی روزمره اش به وجود بیاد می نویسه . ترسی از بازگو کردن حقیقت نداره و ادعایی هم برای روشنفکر بودن و امروزی بودن در وبلاگش دیده نمی شه .
در این وبلاگ از مطالب طولانی و خسته کننده که خواننده ترغیب می شه تا کامنت معروف ( زیبا می نویسی ، به من هم سر بزن ) را در وبلاگ بذاره ، خبری نیست . مطالب اکثرا جذاب ، پرمحتوا ، و نسبتا کوتاه هست که شاید بشه دلیلش رو تجربه زیاد نویسنده در امر وبلاگ نویسی ، طلبگی و معلم بودن در یکی از مقاطع بالای تحصیلی دونست .
نکته جالب توجه دیگه این موضوع هست که بیشتر کامنت های این وبلاگ رو مخالفین تشکیل میدن و ترسی از بازگو کردن حرفهاشون به اون صورت ندارن .
از دیگر نکات برجسته وبلاگ درد دل های یک روحانی ، استفاده از قالب ساده و سریع می باشد که خواننده بدون هیچ گونه معطلی به نوشته های وبلاگ دسترسی خواهد داشت . همچنین استفاده به جا از تنوع رنگ و اندازه در متن نوشته و شکلک ها بر جذابیت بیشتر وبلاگ افزوده است .
ضمنا در این وبلاگ آهنگ ، کدهای جاوا اسکریپت ، تبلیغات خسته کننده لوگویی و هر گونه پدیده آزار دهنده دیگر که در بسیاری از وبلاگها مرسوم است و وبلاگ را تحت الشعاع خود قرار داده ، خبری نیست .
یکی از نقاط ضعف این وبلاگ که شاید بزرگترین نقطه ضعف آن نیز به حساب بیاید ، عدم یکنواختی در به روز رسانی وبلاگ هست . گاه بیش از یک ماه وبلاگ به روز نمی شود و گاهی نیز در هفته دو سه بار به روز می شود . این نکته علاوه بر کاهش بازدید ها ، باعث عدم اعتماد خواننده ثابت به این وبلاگ می شود . در بیانی ساده تر هر وبلاگ برای خود خواننده های ثابتی دارد که بعد از اینکه چندین بار به وبلاگ مراجعه کنند و مطالب تکراری را در وبلاگ ملاحظه کنند با احساس اینکه این وبلاگ غیر فعال شده دیگر به این وبلاگ نمی آیند و به عبارتی دیگر پشت سر خود را نیز نگاه نمی کنند .
نقطه ضعف دیگر وبلاگ که شاید بهتر باشد نقطه ضعف نویسنده وبلاگ دانست عدم توجه به دید و بازدیدهای وبلاگی است . قطعا یکی از مهمترین کارهایی که یک وبلاگ نویس باید انجام دهد تا هم وبلاگ خود را به دیگران بشناساند و هم اینکه نویسنده وبلاگهای دیگر را متوجه این سازد که نزد وبلاگ نویس حائز اهمیت می باشند ، همین کامنت گذاشتن در وبلاگهای دیگر است که از سوی نویسنده این وبلاگ کمتر دیده می شود .
لینکدونی این وبلاگ نیز دارای معایب و محاسنی است . کم بودن لینک ها و اینکه بعضی از این لینک ها نیز غیر فعال می باشد و مدت هاست لینک جدیدی به این قسمت اضافه نشده از معایب این وبلاگ و اینکه لینک وبلاگهای متنوع با تفکرات مختلف در این وبلاگ دیده میشود از محاسن آن است.
پاسخ به کامنت های مخالفان و منتقدین مطالب ،روحانیت و دین در صفحه نظرات ،گاها باعث جذاب تر شدن صفحه کامنت ها از خود وبلاگ می شود ، اما اینکه در پاسخ نویسنده وبلاگ به کامنت ها بعضی از نکات بدون پاسخ می ماند ،از معایب آن به شمار می رود.
همچنین تعویض عنوان وبلاگ در چندین نوبت و تعویض قالب وبلاگ نیز از دیگر معایب آن به شمار می رود .
در پایان می توان وبلاگ درد دل های یک روحانی را الگویی برای طلابی که جدیدا وارد عرصه وبلاگ نویسی شده اند معرفی کرد .
قسمتی از یکی از نوشته های این وبلاگ در پاسخ به انتقادات به روحانیت :
راجع به شهریه باید عر ض بکنم که وقتی نهاد ها ی علمی دانشجو بورس می کنند ..ژتون غذا و خوابگاه ارائه می دهند..آموزش های رایگان ارائه می دهند..تااز خدمات آنها بعد از فارغ التحصیلی اسفاده کنند..حال چه اشکالی دارد که همین حالت را حوزه های علمی پیش بگیرند..واقعا بدور از احساس عرض می کنم در این رابطه چه فرقی است بین حوزه ها وسایر مراکز علمی !؟
اما لباس روحانیت باید بگویم که یک لباس کار است ,دیگر هیچ!وفعالیت روحانی زمان ومکان نمی شناسد روحانی در همه حال مشغول انجام وظیفه است..(روحانی اگر می خواهد مردم کاری به او نداشته باشند همان بهتر که لباسش را در بیاورد!)..روحانی حتی مواقعی که بدنبال کار شخصی خوداست در حقیقت آنجا هم مشغول انجام وظیفه است!بنابراین این لباس فرم باید باشد تا مردم در همه حال متوجه او شوند !در حقیقت روحانی مثل یک طبیبی است که مدام در بین مردم است وبهتر است بگویم این لباس بمانند یک تابلوی است که ملت براحتی بتوانند به او مراجعه کنند و مسائل دینی واجتماعی را با اودر جریان بگذارندواین نوع کار یک فعالیت بی منت وبسیار در نوع خود حساس ومسولیت پذیر است!چرا که کسی داخل این لباس قرار گرفت دیگر خیلی از مواهب را باید کنار بگذارد..راجع به تغیر لباس هم پیشنهاد خوبی است وحتی عده ای از روحانیون دوست دارند که در مواقع خاص لباس بپوشند اما مردم دو نوع پوشش را از روحانیون رانمی پسندند وحمل بر مسائلی می کنند..یادمان باشد که با شغل روحانی هم سازگار ی ندارد
اما راجع به ورودی حوزهای علمیه عر ض کنم که خوشبختانه آزمون ورودی دارند..همچنین در طی سال بسیار ی از طلاب اگر شرائط ادامه تحصیل را نداشته باشند باید قید حوزه را بزنند..موفق باشید
نوشته شده توسط : محمد حامد احسان بخش